.
صفحه اصلي آرشيو جستجو پيوند ها تماس با ما
 
آخرین عناوین
رقابت حداد عادل و لاریجانی بر سر چیست؟
رقابت حداد عادل و لاریجانی بر سر چیست؟

 رقابت علی لاریجانی و غلامعلی حداد عادل برای کسب کرسی ریاست مجلس، اگر چه تکراری است اما بی اهمیت نیست.

حداد عادل با آغاز فعالیت مجلس هشتم، ردای ریاست مجلس را به ناچار به لاریجانی تحویل داد. در آن دوران خیلی ها از کنار رفتن حداد عادل خشنود شدند چه آن که اخبار پشت پرده سیاست ایران نیز در آن زمان حاکی از این بود که عملکرد حداد در مقام ریاست مجلس، آن گونه که باید رضایت های عالیه را برنیانگیخته است.

به هر حال، علی لاریجانی رئیس مجلس هشتم شد و در این چهار سال گذشته، عملکردش به عنوان یکی از چهره های اصلی جریان راست محافظه کار، فراتر از حد انتظار مخالفان سیاسی و اجتماعی جناح راست بود. لاریجانی ، در قیاس با حداد عادل ، در برابر احمدی نژاد اقتدار بیشتری (نسبت به حداد) از خود نشان داد.

رقابت لاریجانی و حداد عادل بر سر ریاست مجلس نهم، در واقع ادامه رقابت جبهه متحد اصولگرایان و جهه پایداری بر سر تفوق در فضای سیاسی کشور است. بنابراین طبیعی است که ریاست لاریجانی موقعیت محافظه کاران جناح راست را در برابر رادیکال های این جناح مستحکم کند و ریاست حداد عادل دست رادیکال ها را در مجلس، بیش از پیش باز کند.

اما پیامدهای احتمالی ریاست هر یک از دو رجل سیاسی بر مجلس نهم چه خواهد بود؟

از حیث رابطه دولت و مجلس، باید گفت که هر کدام از این دو رئیس شوند ، قرار نیست اتفاق خاصی بین دو قوه رخ دهد؛ یعنی اگر احمدی نژاد کاری نکند که مجلس مجوز برکناری او را بدست آورد، کشمکش های فعلی دولت و مجلس ادامه می یابد اما حادثه مهمی در فضای سیاسی کشور نمی افتد.  

 از حیث اهمیت انتخابات ریاست جمهوری یازدهم، باید گفت که با ریاست علی لاریجانی بر مجلس، شانس راست محافظه کار برای در دست گرفتن دولت افزایش می یابد اما  ریاست حداد زمینه ساز تداوم حضور جریان راست رادیکال در دولت خواهد شد.

زمانی که محمود احمدی نژاد به قدرت رسید، راستگرایان جامعه ایران گمان می کردند که همسویی دولت نهم و مجلس هفتم به حل مشکلات کشور کمک می کند. آنها ریاست جمهوری احمدی نژاد را زمینه ساز تحقق حاکمیت یکدست و موجب خیر و برکت برای کشور می دانستند.

اما گذشت زمان نشان داد که همسویی سیاسی دولت و مجلس، لزوماً گره گشای مشکلات جامعه ایران نیست. بلکه برعکس، در دوران زمامداری احمدی نژاد، اختلافات دولت و مجلس بیش از اختلافات این دو قوه در دوران ریاست جمهوری خاتمی شد.

با این حال به نظر می رسد که جناح راست، در تمامیت خودش، از این تجربه درس نگرفته است و هنوز هم به حاکمیت یکدست می اندیشد. با این تفاوت که اگر در سال 84 بحث کنار گذاشته شدن جریان های سیاسی غیرراستگرا برای تحقق حاکمیت یکدست مطرح بود، اینک جریان های درونی جناح راست، کنار گذاشتن یکدیگر را زمینه ساز تحقق حاکمیت یکدست می دانند.

به عبارت دیگر، راستگرایان هنوز به تکثر سیاسی باور ندارند و یکدست شدن قدرت را حل المسائل جامعه ایران می دانند.

هر دو جریان راست محافظه کار و راست رادیکال، بر این باورند که پس از کسب ریاست مجلس نهم و در اختیار گرفتن دولت یازدهم، نابسامانی ها را بسامان می کنند و گره های موجود را نابود می کنند.

جبهه متحد اصولگریان و جبهه پایداری، در یک نکته متفق القول اند و آن اینکه، محمود احمدی نژاد در طول هفت سال گذشته، مانع از آن شد که درخت حاکمیت یکدست بر و بار دهد و میوه هایش را نصیب باغبانانش کند. بنابراین اگر احمدی نژاد کنار برود و کار به تمامی دست "ما" باشد، می شود آنچه باید بشود. البته این نگرش در بین راستگرایان رادیکال قوی تر است؛ چرا که راست محافظه کار به هر حال تا حدی اصلاح طلبان درون نظام را به رسمیت می شناسد و حرمت هاشمی را نیز کمابیش حفظ می کند.

اما از این نکات که بگذریم، این ملاحظه که مجلس نهم و دولت یازدهم، هر دو، باید در اختیار یکی از جریان های درونی جناح راست باشند، خاستگاهی دیگری نیز دارد که باید آن را در دغدغه های مرتبط با سیاست خارجی و فضای بین المللی جستجو کرد.

جریان های درونی جناح راست، اعم از رادیکال و محافظه کار، به هر حال احتمال تشدید تحریم ها و یا حتی وقوع جنگ را نادیده نمی گیرند. از این منظر، اگر کار تحریم ها بالا بگیرد و یا بدتر از آن، جنگی در بگیرد، فقدان اختلافات سیاسی بحران ساز داخلی، اوجب واجبات است. اگر قرار باشد ایران در شرایط بین المللی ویژه ای سر کند و در داخل کشور نیز کماکان تنش های کنونی مابین دولت و مجلس ادامه یابد، توان کشور برای از سر گذراندن وضعیت بحرانی برآمده از فضای بین المللی، کاهش می یابد و این امر جز زیان و خسران، ثمر و اثری ندارد. لذا از منظر آنان ، لازم است که دولت و مجلس راستگرای آینده، سرشتی تماماً رادیکال یا تماماً محافظه کار داشته باشد تا کشور سرنوشتی ناخوشایند در پیش نداشته باشد.

مطابق چنین نگرش و مفروضاتی است که تندروان و میانه روان جناح راست اینک می کوشند حداد عادل یا علی لاریجانی را بر صندلی ریاست مجلس بنشانند.

در واقع آنها مانند وزنه بردارانی هستند که باید وزنه ای سنگین را در دو ضرب بالای سر برند ( بویژه در شرایطی که انتخابات مجلس به پیروزی قاطع هیچ یک از این دو جریان سیاسی منجر نشده است).  ضرب اول، فتح صندلی ریاست مجلس است و ضرب دوم، فتح دولت.

اگر بحث های کاملاً درست مرتبط با منافع و انگیزه های شخصی کنشگران سیاسی را کنار بگذاریم و آن گاه بخواهیم رقابت جدی حداد عادل و علی لاریجانی برای نشستن بر جایگاه ریاست مجلس را از چشم اندازی کلان و استراتژیک تحلیل کنیم، باید بگوییم که خاستگاه این رقابت در فقدان باور به تکثر سیاسی و اعتقاد راسخ به کارآمدی حاکمیت یکدست است.

 از این منظر، هدف این رقابت نیز از حیث ملاحظات خارجی، تنش زدایی از فضای سیاسی داخلی و مدیریت مطلوب و کارآمد کشور در صورت مواجهه ایران با شرایط بین المللی حاد و بحرانی است.

 از حیث ملاحظات داخلی اما هدف این رقابت یکسان نیست. راست رادیکال هدفی ایدئولوژیک دارد اما هدف راست محافظه کار جنبه مدیریتی دارد.

جبهه پایداری به عنوان مهمترین تشکل سیاسی راست رادیکال، با دغدغه "ضرورت اسلامی (تر) شدن کلیه اجزای جامعه"(البته با قرائت خودش) پا به صحنه رقابت سیاسی گذاشته است و اینک نیز با همین انگیزه می کوشد تا مجلس را در دست بگیرد (و سال بعد دولت را).

جبهه متحد اصولگرایان اما، جامعه ایران را آن قدرها هم غیراسلامی نمی داند که پروژه اصلی اش اسلامی کردن صدر و ذیل جامعه باشد. اگر راست محافظه کار نگران از دست رفتن خلوص ایدئولوژیک جامعه و بخش هایی از نظام سیاسی ایران است و معتقد است که دولت دوم احمدی نژاد با سرتافتن از مسیر اولیه اش، به راه دولت های هاشمی و خاتمی رفت و اینک باید دولتی با خلوص ایدئولوژیک بر سر کار بیاید، راست محافظه کار معقتد است که در دوران احمدی نژاد کارآمدی دولت به شدت کاهش یافته است و اینک مهمترین وظیفه مجلس نشینان و دولتمردان، احیای کارآمدی دولت است.
 
در واقع هر دو جریان رادیکال و محافظه کار جناح راست، در پی تحقق شعارهای عملی نشده احمدی نژاد هستند.
راست رادیکال دغدغه اش تحقق شعاری است که مدلولی ایدئولوژیک داشت: دولت اسلامی.
راست محافظه کار نیز دغدغه اش تحقق شعاری است که مدلولش کارآمدی دولت بود: آوردن پول نفت بر سر سفره های مردم. 

این دو جریان سیاسی می کوشند که بارهای سنگینی را که احمدی نژاد نتوانست به مقصد برساند، بر دوش کشند و به سرمنزل مقصود برسانند اما هر کدام قرائت خاص خود را از این ناکامی دارند./عصر ایران


استفاده از اين خبر فقط با ذكر نام شمال نيوز مجاز مي باشد .
ایمیل مستقیم :‌ info@shomalnews.com
شماره پیامک : 5000592323
 
working();
نظرات خوانندگان :

شمالی 25 ارديبهشت 1391
حق داری ومی تونی نظرات رو منتشر نکنی اما جانبداری هدفدارت از افراد خاص ،تلاش برای زیر سوال بردن حداد واشتباه خواندن ریاست حداد،تخطئه وتخریب احمدی نژاد که اونهم بی ارتباط با جانبداریت از افراد خاص نیست،این شبهه رو ایجاد می کنه که دوزاری نویسی تامین کننده نان ،با ژست رسانه ای متعهدانه همخوانی نداره.بعضی وقتها فکر کن که تا کی لباس این دنیا به تنت می مونه، وای از روزی که بی لباس مسافر اون دنیا بشی.
نا شناس 26 ارديبهشت 1391
بسيار تحليل جالب و مناسبي ارائه شد . با تشكر .
محمدخادم نظری 26 ارديبهشت 1391
مگه اصلاح طلب چه کردن واسه این مملکت؟؟؟جز فتنه و فشار اقتصادی و ...
شما فقط میخواستین یه گریزی به اختلافات مجلس با احمدی نژاد بزنید
واقعا متاسفم

ارسال نظر :
پاسخ به :





نام : پست الکترونیک :
حاصل عبارت روبرو را وارد نمایید :
 
working();

« صفحه اصلي | درباره ما | آرشيو | جستجو | پيوند ها | تماس با ما »
هرگونه نقل و نشر مطالب با ذكر نام شمال نيوز آزاد مي باشد

سامانه آموزش آنلاین ویندی
Page created in 0.141 seconds.